Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-06@06:20:58 GMT

«یک محسن عزیز»؛ با اطناب و اضافات؛ ‌بدون کم و کاست

تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۲۹۱۸۱

«یک محسن عزیز»؛ با اطناب و اضافات؛ ‌بدون کم و کاست

فائضه غفار حدادی با پرهیز از ارائۀ اطلاعات بی استفاده به نفع کتاب عمل کرده است اما با این که ماجرا از قبولی شهید وزوایی در کنکور آغاز می شود، باز هم در ابتدای کتاب با اطناب مواجه هستیم.

به گزارش مشرق، آنچه در ادامه می خوانید،‌ یادداشتی هب قلم فاطمه سلیمانی ازندریانی، نویسنده و منتثد ادبی درباره کتاب یک محسن عزیز به قلم فائضه غفارحدادی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سوسنگرد، پاوه، کرمانشاه قدیمی ترین اسامی ای هستند که از جبهه شنیدم، چراکه پدرم در جبهۀ غرب جنگیده بود و این اسامی لابه لای خاطراتش تکرار می شدند.

اهواز و آبادان و خرمشهر را توی فیلم ها دیدم. انگار که همیشه جنگ همان جا بوده؛ جبهۀ جنوب. همۀ سنگربندی ها، عملیات ها، نبردها و پیروزی ها در اکثر فیلم ها و سریال ها مربوط به جبهۀ جنوب است.

گویا ما فقط از آن سمت مورد حمله قرار گرفته بودیم. جبهۀ غرب فقط زمانی مورد توجه قرار می گیرد که بنا باشد از کوموله ها حرفی به میان بیاید؛ مثل معدود فیلم هایی مثل«اشکِ سرما» و «چ». در واقع، تجاوز عراق از سمت غرب تقریباً همیشه مغفول مانده است. گویا فقط بُستان و خرمشهر اشغال شده بوده و نه قله هایی در غرب کشور؛ مثل قله های «بازی دراز».

احتمالاً اسم این قله ها را نشنیدید. ارتفاعاتی در غرب کشور که توسط رژیم اشغالگر بعث تصرف شده بود و به دستان رزمندگان ما آزاد شدند. من هم هیچ اطلاعی دربارۀ این ارتفاعات نداشتم تا این که کتاب «یک محسن عزیز» نوشته شد. قبل از این که کتاب را بخوانم کلمۀ «بازی دراز» را بارها در جلسات و یادداشت های معرفی کتاب «یک محسن عزیز» همراه اسم "محسن وزوایی" شنیدم و خواندم.

فرماندۀ جوانی که در آزادسازی این قله ها نقش برجسته ای داشته است. اما قبل از خواندن کتاب باز هم تصوری از این نام نداشتم.

ارتفاعات بازی دراز می توانست نام چند تپه باشد، یا یک شهر و منطقۀ کوهستانی. اما آیا "فائضه غفارحدادی" در کتاب «یک محسن عزیز» قصد داشته که ما را با مناطق جنگی آشنا کند؟ قطعاً خیر.

نام کتاب گویای همه چیز است. مخاطب قرار است با «یک محسن عزیز» آشنا شود. همین اسم هم باعث شده بود که علاقه ای به خواندن این کتاب نداشته باشم. زندگی اشخاص تقریباً جذابیت زیادی برای من ندارد. حتی اگر آن شخص زندگی پرفراز و نشیبی را طی کرده باشد. اما در مقابل، به شدت علاقمند خواندن روایت وقایع هستم؛ مثلاً نحوه شکل گیری یک فرقه و جریان، یا شکل گیری یک مؤسسۀ دانش بنیان و... .

یکی از بهترین کتاب هایی که در این حوزه مطالعه کردم کتاب «خط مقدم» از همین نویسنده بود؛ روایت ماجرای موشکی ایران. خواندن این کتاب و دیگر کتاب های نویسنده تنها دلیلی بود که باعث شد «یک محسن عزیز» را بخوانم، وگرنه بعید بود سراغ یک زندگی نامۀ پانصدصفحه ای بروم. حتی با وجود تبلیغات و تعریف های زیاد. پیش از خواندن کتاب اعلام کردم که نخوانده مطمئنم که «خط مقدم» را بیشتر دوست خواهم داشت.

و حالا بعد از خواندن این کتاب پانصدصفحه ای، این حرف اثبات شد، اما نه این که کتابِ جدیدِ نویسنده کتاب خوبی نیست، برعکس، یکی از بهترین زندگی نامه هایی بود که من خواندم. البته شاید لازم باشد اصلاح کنم که این کتاب زندگی نامۀ "محسن وزوایی" نیست، بلکه شرح حال چند سال آخر زندگی اوست؛ چند سالِ پرماجرا.

یکی از نقدهایی که به زندگی نامۀ شهدای دفاع مقدس دارم، پرداختن بیش از اندازه به کودکی و نوجوانی شخصیت هاست. ماجراها و اتفاقات تکرارشونده و در بسیاری مواقع غیرضروری. اشاره به کودکی و نوجوانی شخصیت ها در صورتی مفید است که یا نقش پررنگ آن در آیندۀ شخصیت، مشخص باشد یا این که روایت گر یک برهه از تاریخ باشد.

فائضه غفار حدادی با پرهیز از ارائۀ اطلاعات بی استفاده به نفع کتاب عمل کرده است. نثر ساده و شیرین نویسنده هم یکی دیگر از محاسن کتاب است. اما با این که ماجرا از قبولی شهید وزوایی در کنکور آغاز می شود، باز هم در ابتدای کتاب با اطناب مواجه هستیم.

ممکن است یک مخاطب بی حوصله، مخصوصاً کسی که نقد و نظرهای این کتاب را نخوانده باشد، از خواندن ادامۀ کتاب صرف نظر کند، مگر کسی که با قلم نویسنده آشنا باشد. مخاطب اگر با حوصله این بخش از کتاب را تحمل کند، وارد ماجراهای شیرینی می شود که جدا شدن از کتاب برایش سخت می شود. از این جا به بعد ما دیگر فقط با یک محسن عزیز طرف نیستیم. ما وارد لانۀ جاسوسی می شویم و از کم و کیف ماجرا مطلع می شویم.

سپس به ساختار سپاه و ناخالصی های آن می رسیم. در ادامه هم جنگ و جبهه و قله های بازی دراز، و در نهایت به جبهۀ جنوب می رسیم و لشگر ۲۷ و شهید حاج احمد متوسلیان.

روی جلد کتاب زیر عنوان «یک محسن عزیز» عبارت «روایتی مستند از زندگی شهید محسن وزوایی» ذکر شده است. طبیعتاً زندگی نامه ها روایت هایی مستند هستند. سند روایت ها هم عموماً خاطرات افراد است؛ خاطراتی که خود شخص ثبت و ضبط کرده یا خاطرات اطرافیان او.

اگر زندگی نامه ها فقط بر اساس چالش های شخصی و اتفاقات و حوادث محدود به یک دایرۀ کوچک نوشته شده باشند، می شود به همین خاطرات اکتفا کرد. اما در مورد شخصی مثل محسن وزوایی که هم سِمَت فرمانده ای داشته و هم در جریانات مهم نقش داشته، اکتفا به گفت وگوهای معمول، بی عدالتی در حق سوژه و خود کتاب است.

محسن وزوایی را نمی شود جدا از حوادث پیرامونش روایت کرد. نویسندۀ این کتاب هم بنا به ضرورت پا را فراتر گذاشته، اسناد زیادی را بررسی کرده است؛ از جمله نامه های شهید وزوایی به خواهرش و نوارهای صوتی و تصویری مصاحبه های رادیویی و تلویزیونی که تقریباً امیدی به پیدا شدن آن ها نبوده. بررسی اسناد و مدارک مربوط به عملیات ها، خواندن کتاب هایی مربوط به آن دوران خاص و پیدا کردن راویان دسته اول و توضیحات دقیق نویسنده در مقدمۀ کتاب در مورد یافتن و بررسی اسناد باعث شده که مخاطب مطمئن باشد که با یک روایت معتبر مواجه است.

ماجرای یک روایت مستند که به صورت داستانی نوشته شده است. فائضه غفار حدادی برای نگارش این کتاب از لحنی داستانی استفاده کرده و حتی وارد ذهن افراد، مخصوصاً شخصیت اصلی کتاب شده است.

استفاده از این روش از یک طرف موجب لطافت نثر شده، اما از طرفی مستند بودن اثر را زیر سؤال می برد. نویسنده اما برای این مشکل تمهید ویژه ای اندیشیده است. همۀ این تخیلات با عبارات «اگر، ای کاش، شاید و...» ذکر شده اند؛ خیالاتی که به لطافت متن و روانی نثر کمک کرده اند، اما موجب اطناب هم شده اند؛ اطنابی که گاهی مخاطب را دچار ملال می کند، مخصوصاً در فصل های ابتدایی.

در واقع می شود گفت کتاب نه تنها کم و کاستی ندارد، بلکه حتی اضافات هم دارد؛ اضافاتی که نویسنده تصمیم گرفته برای معرفی بهتر شهید وزوایی از آن استفاده کند. معرفی بهتر یک محسن معمولی که تبدیل به «یک محسن عزیز» می شود. (به قول نویسنده کتاب) البته خوانندۀ هوشمند بعد از خواندن کتاب متوجه می شود که او ذاتاً معمولی نبوده، بلکه شرایط برای جلوۀ شخصیت برجسته اش مهیا نشده است. شرایطی که جنگ و انقلاب فراهم کردند. محسن وزوایی از ابتدا هم یک محسن عزیز بود.

*مجله کتاب فردا

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا ماهواره نور سال جهش تولید اخبار بورس کتاب نمایشگاه کتاب یک محسن عزیز شهید وزوایی یک محسن عزیز شهید وزوایی خواندن کتاب محسن وزوایی بازی دراز نامه ها قله ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۲۹۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جلوه‌ای از شکوه زندگی امام صادق(ع)

حیدری ابهری در کتاب «من امام صادق(ع) را دوست دارم» روایت‌های کوتاهی را بر اساس منابع پژوهشی و قرآنی درباره زندگی بنیانگذار مکتب تشیع برای کودکان آورده است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجموعه‌ 14 جلدی «من اهل بیت(ع) را دوست دارم»، اثری از حجت‌الاسلام غلامرضا حیدری ابهری است که تلاش دارد در بستری تاریخی، سبک زندگی اهل بیت(ع) را برای کودکان روایت کند. نویسنده برای نگارش این اثر که از سوی نشر جمال منتشر شده، به سراغ منابع متعدد قرآنی و روایی رفته است. هانیه عدالتی، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی هشتمین مجلد این مجموعه پرداخته؛ جلدی که در آن زندگی رئیس مذهب تشیع، امام صادق(ع) روایت شده است. یادداشت او را می‌توانید در ادامه بخوانید:

امام صادق(ع) در زمان خودشان شاگردان زیادی پرورش دادند و بسیاری از دانشمندان از اقصی نقاط دنیای اسلام برای مسائل علمی به ایشان مراجعه می‌کردند و در جلسات درس امام(ع) شرکت داشتند. کودکان و نوجوانان ما می‌توانند در علم‌آموزی و دیگر فضائل اخلاقی و تربیتی ایشان را الگوی خود قرار دهند. کتاب‌های داستانی با محوریت شخصیت و زندگی امامان معصوم(ع)، بستر تربیتی و آموزشی خوبی برای برای کودکان و نوجوان هستند. در این داستان‌ها علاوه بر اینکه کودک با امام(ع) آشنا می‌شود، به طور غیر مستقیم اخلاق و صفات پسندیده را هم می‌آموزد.

نشر جمال مجموعه‌ 14 جلدی «من اهل بیت (ع) را دوست دارم» را منتشر کرده و در هر جلد به زندگی‌نامه‌ یکی از اهل بیت (ع) می‌پردازد. نویسنده‌ این مجموعه، حجت‌الاسلام غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده و محقق در حوزه‌ تعلیم و تربیت کودکان است و آثار متنوعی در زمینه‌ ادبیات دینی کودکان و نوجوانان دارد.

کتاب «من امام صادق(ع) را دوست دارم» هشتمین جلد از این مجموعه است. مبنای کتاب بر پایه‌ مودت و دوستی اهل بیت(ع) است و کتاب با این جمله شروع می‌شود؛ من امام صادق(ع) را دوست دارم. بعد از آن در معرفی امام به عنوان امام ششم شیعیان به پدر و مادر آن حضرت که امام باقر(ع) و بانو ام‌فروه بودند و جایگاه والای مادر امام از زبان خودِ امام اشاره شده است. یکی از راه‌های ایجاد رابطه‌ دوستی و مودت در جان کودکان نسبت به امام، شاد کردن آنها در شادی اهل‌بیت است. اولین صفحه‌ کتاب، تصویر کودکانی است که به مناسبت 17 ربیع‌الاول که میلاد پیامبر(ص) و امام صادق(ع) است جشن گرفته و خوشحال‌اند. حُسن سلیقه نویسنده و تصویرگر کتاب، حکیمه شریفی در این رابطه ستودنی است.

دوران امامت امام صادق(ع)، همزمان با درگیری حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس بود و این تحولات فرصتی به حاکمان وقت برای سختگیری و ایجاد محدودیت برای شیعیان نمی داد. امام صادق(ع) از این فرصت ایجاد شده استفاده کردند و علوم اسلامی را گسترش دادند و شاگردانی، عالم و دانشمند تربیت کردند. نویسنده این موضوع را به زبان ساده و قابل فهم برای کودکان توضیح داده و در نهایت دلیل معرفی کردن امام صادق(ع) به عنوان رئیس مذهب شیعه را بیان می‌کند.

زمانه زر و زور و گل محمدی!

حیدری ابهری نمونه‌هایی از سبک زندگی امام صادق(ع) در قالب روایت کوتاه آورده تا کودکان با ابعاد متفاوت زندگی ایشان آشنا شوند. در یکی از این حکایت‌ها، از کار کردن و تلاش امام برای به دست آوردن هزینه‌های زندگی، داستانی آورده است. در حکایتی دیگر ضمن آشنایی مخاطب با علم غیب امام، تأکید ایشان را بر احترام به مادر بیان می‌کند. آگاهی از مسلط بودن امام(ع) به تمام زبان‌ها قطعاً برای کودکان جالب و شگفت‌انگیز خواهد بود. در این مورد نمونه‌ای از سخن گفتن امام(ع) به زبان فارسی آورده شده است.

در نهایت، موضوع مسموم شدن و شهادت امام(ع) بیان می‌شود تا مخاطب با سیمای واقعی دشمنان اهل بیت(ع) آشنا شود و بداند که دین اسلام، آسان به دست ما نرسیده است. آخرین ساعات حیات امام صادق(ع) و سفارششان به نماز این‌چنین به تصویر کشیده شده است:

«او در آخرین ساعات زندگی اش، چشمانش را باز کرد و به خانواده‌اش فرمود: همه‌ خویشانم را نزد من بیاورید. انگار امام(ع) کار مهمی با آنان داشت. وقتی خویشاوندان حضرت آمدند، امام(ع) در مورد اهمیت نماز با آنها صحبت کرد. حضرت به آنها هشدار داد که هرگز نسبت به نماز بی‌توجه نباشند و آن را سبک نشمارند.»

در پایان کتاب معرفی مختصر و شناسنامه‌ای و سه نمونه از سخنان نورانی حضرت آمده است کتاب «من امام صادق(ع) را دوست دارم» درکتابنامه‌ رشد آموزش و پرورش معرفی شده و مناسب کودکان 8 تا 12 سال است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • محمدعلی علومی درگذشت + سوابق
  • محمدعلی علومی، نویسنده و پژوهشگر درگذشت
  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب
  • صدرنشین استرالیا قهرمان آسیا شد
  • جای خانواده‌های این جانبازان در بهشت است
  • کتاب «ادب زندگی» منتشر شد
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد
  • جلوه‌ای از شکوه زندگی امام صادق(ع)
  • نویسنده ادبیات نوجوان باید مخاطب را با توانمندی هایش آشنا کند
  • برگزاری کارگاه آموزشی داستان نویسی برای کودکان در رشت